داستان
"آن ها می گویند که حقیقت، اولین تلفات جنگ است، اما چه کسی حقیقت را تعریف می کند؟ حقیقت، تنها تعریف یک دیدگاه است. وظیفه هر سرباز، دفاع از بیگناهان است و بعضی وقت ها این یعنی گفتن دروغ های خوب و شیطانی. این جنگ به شکل طبیعی، تنها روی زمین در جریان نخواهد بود. تنها حقیقتی که من فهمیدم، این است که دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، یک جعبه سوخت بزرگ همراه با فتیله است و منتظر فردی است که آن را روشن کند!" این جمله، یکی از صحبت های کاپیتان پرایس (C. Price) در قسمتی از بازی است. گفته ای که به تنهایی می تواند شرح حال کلیه اتفاقات رخ داده در این سری از بازی ها باشد.
خوشبختانه MW3 با پشتوانه دو نسخه قبلی خود توانسته داستان بسیار خوبی را پیش روی بازیکنان قرار دهد. داستانی که برای یک عنوان اول-شخص بسیار خوب است و روایت جالب توجه آن باعث شده تا این قسمت به یکی از نقاط قوت بازی تبدیل شود. در نسخه اول، داستان با معرفی شخصیتی به نام جان مک تاویش (John "Soap" MacTavish) شروع شد. یک سرباز تازه کار که به گروهی از نظامیان ملحق شد تا جلوی اقدامات تروریستی فردی به نام امران زاخائف (Imran Zakhaev) را بگیرد. گروه موفق می شود که زاخائف را از بین ببرد، اما داستان به پایان نمی رسد. او به سنبلی برای ارتش روسیه تبدیل می شود و شخص دیگری به نام ولادیمیر ماکاروف (Vladimir Makarov) جای او را می گیرد.